بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

روان شناسی شادی

روان شناسی


 

زندگی اگر در بستر جهان بینی توحیدی (عقل و شرع) نباشد پوچ است. علف‌های هرز پوچی و بدبینی و افسردگی در مرداب بی هدفی و پوچ انگاری می روید. امروزه باشگاه های خنده زیادی در سراسر جهان برای رفع افسردگی و ایجاد نشاط تأسیس می کنند این مراکز اگر منهای جهان بینی توحیدی باشد از مواد مخدر مخرب تر است.

بسیاری از بازی گران طنز و کمدین ها باطنی ناآرام و آشفته دارند بسیاری از افرادی که احساس تنهایی شدید می کند، یا اضطرابی و وسواسی هستند با افراط در شوخی و جوک های جنسی تلاش می کنند، خود را آرام کنند. گویند مردی برای درمان افسردگی خود به متخصص اعصاب و روان (روان پزشک) رجوع کرد. او در ضمن نوشتن دارو به مرد پیشنهاد کرد که برای رفع هیجان های منفی افسردگی از سیرکی که تازه به شهر آمده دیدن کند. مرد لبخند تلخی زد و گفت: از بدبختی روزگار اون مردی که همه رو می خندونه خودم هستم.

طنز و شوخ طبعی دینی، نقش بازی کردن، تخریب و تحقیر خود و دیگران، تظاهر و یک کار تصنّعی برای جلب افراد یا کسب نون نیست. شوخ طبعی مؤمن باید چون چشمه ای گوارا و زلال از معدن فیاض باورهای دینی و جهان بینی توحیدیش بجوشد، تا غم و نگرانی و افکار مزاحم را از روح خود و برادران دینیش بزدایند. این شوخ طبعی که مانند نمک آش مقدار مشخص دارد، اگر مزّین به نیت الهی نباشد، محکوم به خروج از جاده حق و سقوط در درة لودگی است و خطر آسیب زدن به پیام‌های تبلیغی وخود مبلغ را در پی دارد.

عزت و آبروی انسان مؤمن از کعبه هم بالاتر است نه خود و نه دیگران حقی ندارند آن را تخریب کنند. لودگی با مقام انسان که جانشین خداوند است همنوایی ندارد. حضرت علی (ع) فرمودند قیمت شما بهشت است آن را به کمتر از آن نفروشید نیز فرمودند قیمت هرکسی به اندازه همت او است یا جایی دیگر فرموند ارزش هرکس به اندازه دانایی و توانایی او در مهارتی و تخصصی است که دارد؛ قِیمه کلُ المرءٍ ما یُحسنهُ. «نون و دلقک»؛ که زبان حال چارلی چاپلین است شعری است که با آموزه های دینی ما تناسب ندارد. [1]

زمین خوردن دلقک یا در آوردن شکلک

واسه اینه که تو بخندی مثل رسم شاه و تلخک

کفش های لنگه به لنگه میپوشه که هی بلنگه

پای راستش میره جف پا تا پای چپش بلنگه

تا پای چپش بلنگه واسه نونه واسه نونه


 

به لینک های اینترنتی زیر رجوع کنید بر هر عنوان کلیک کنید:


1. خنده حلال حکیمانه شعبه اسک دین(شکلات معنوی بدون عوارض)


http://www.askdin.com/thread1439.html

2. اعیاد خشک مذهبی؟ چرا؟(«مثلث شادی و نشاط در اعیاد مذهبی»)



http://www.askdin.com/thread10722.html

3. شوخ طبعی‌های طلبگی


http://www.askdin.com/thread3422.html

4. دانلود: نرم افزار شوخ طبعی ها


http://www.askdin.com/thread10710.html

5. نمودار: اعیاد اسلامی


http://www.askdin.com/post140365-195.html

6. نمودار: مؤلفه های خنده حلال حکیمانه


http://www.askdin.com/post92200-128.html

7. نمودار: ویژگی های تفریح سالم(زندگی شادمانه اسلامی)


http://www.askdin.com/post93898-132.html

8. نمودار: روش‌های شادی زا و غم‌زدا


http://www.askdin.com/post87015-20.html

9. اسلام و تفریح (مقاله)


http://www.askdin.com/thread213.html

10. غم و شادی در سیره معصومان(ع) برای گوشی همراه


http://www.rasekhoon.net/mobile/software-show-3211.aspx

11. امام علی و تفریحات سالم


http://www.ghadeer.org/imamali/O_RFT15/add_1_2.html

12. مشاوره و تربیت


http://noorportal.net/394-1-noor.aspx

 



[1]. کتاب ‌قوانین شوخی و شادی، محمدعلی قدیری و محمدحسین قدیری، کتابخانه سایت اسک دین

خدا رو کی دیده؟

مذهبی

سخنان دو برادر در شکم مادر:


- «داداشی به نظر تو زندگی بعد از تولد وجود داره؟ آیا تو به وجود مامان اعتقاد داری؟»


- «نه من به این اراجیف اعتقادی ندارم؛ من یک روشنفکرم. مگه تا حالا مامان رو دیدی؟»
می‌گویند کسی ادعا کرد که خدا نیست چون دیده نمی‌شود بهلول محکم با لگد به او زد او داد و هوار به را ه انداخت. قاضی گفت چرا او را زدی؟


بهلول گفت: بابا شما چرا فریب او را می‌خورید اگر دردی دارد به من شما نشان دهد من تا با چشمم نبینم باور نمی‌کنم.

بله «عدم الوجدان لایدلّ علی عدم الوجود»؛ نیافتن دلیل بر نبودن نیست. ما قدرت آهنربا، برق، شوری نمک، خیسی آب، امواج رسانه‌ها و مغز را نمی‌بینیم ولی از نشانه ها احساس و ادراک می کنیم که هستند و وجود دارند.
جنین از مادر از راه بند ناف تغذیه می شود و منکر مادر است و ما نیز در فیض الهی غرقیم و....
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو می‌رود مُمِد حیات است و چون برمی آید مفرح ذات. از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش به درآید....


بنده همان به که ز تقصیر خویش

عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش
کس نتواند که بجای آورد.