رُوِی أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه ای در مدرسه مروی تهران بود و از آن طلبه های فقیر بود. آن قدر فقیر بود که شب ها می رفت دور و بر حجره های طلبه ها می گشت و از توی باقیمانده غذاهای آن ها چیزی برای خوردن پیدا می کرد.یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
هر که در خلوت گناه کند خداوند با او بی اعتناست.امام باقر علیه السلام
نقل شده که دو نفر از شیعیان در گذرگاهی از بغداد به مجلس بزرگی رسیدند.
پرسیدند این مجلس متعلّق به کیست؟
گفتند مجلس درس امام اعظم ابوحنیفه است .
خداوند در سوره "تین"(انجیر) به این میوه قسم خورده است و دانشمندان
دینپژوه میگویند، احتمالاً علت آن است که انجیر، یکی از میوههای همه چیز
تمام است و کلکسیونی از املاح و ویتامینها دارد؛لذا مورد توجه خاص قرآن
قرار گرفته است.
اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن یک
تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است. قصه از اینجا شروع شد که یک گروه پژوهشی
ژاپنی، در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند که به میزان
کم، درمغز انسان و حیوانات تولید میشود. این پروتئین، کاهش دهنده
کلسترول خون ومسئول تقویت قلب و شجاعت انسان است و بازتولیدش بعد از ۶۰
سالگی تعطیل میشود.
ژاپنیها فهمیدند این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تأمین
آن، باید انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد.
بعد از ارائه این نتیجه یکی از قرآن پژوهان مصری نامهای به این تیم
تحقیقاتی مینویسد و اعلام میکند که در کتاب مقدس مسلمانان، خداوند به
انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده. نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون
نیز هفت بار در قرآن آمده است.
مرحوم شیخ مفید در کتاب گرانسنگ خود به نام «الاختصاص» روایتی را از امام سجاد علیه السلام نقل می کند که در واقع گفتگوی مردیست با آن حضرت.روایت اینگونه آغاز می شود:مردی نزد امام زین العابدین علیه السلام آمد و از اوضاع و احوال بد خود، خدمت آن حضرت گلایه کرد که مثلا خرج بالاست و درآمدم کفاف زندگیم را نمی دهد؛ طلبکاران امانم را بریده اند و خلاصه سفره دل باز کرد و شکایتهایی از این دست را که بین ما هم رایج است خدمت امام علیه السلام بازگو کرد و منتظر شنیدن سخنی راهگشا از آن حضرت شد.امام سجاد علیه السلام برای تسکین دردهای این مرد و تمام کسانی که مانند او گرفتار ناملایمتی روزگار شده اند به حقایقی اشاره کردند که توجه به آنها سبب می شود تا فشار جانکاه روزگار از گُرده آدمی برداشته و به فراموشی سپرده شود.امام سجّاد علیه السلام : بینوا آدمى ! هر روز سه مصیبت به او مى رسد و حتّى از یکى از آنها پند نمى گیرد ، که اگر پند مى گرفت ، سختیها و کار دنیا بر او آسان مى شد :مصـیبت نخست ، روزى است که از عـمر او کم مى شود . در صـورتى که اگر از مال او چـیزى کم گردد ، اندوهگین مى شود ، حال آن که مال، جایگزین دارد ، امّا عمرِ از دست رفته ، جبران نمىشودمصـیبت دوم این است که روزیش را به طور کامل دریافت مى کند، که اگر از راه حلال باشد باید حساب پس دهد و اگر از راه حرام باشد کیفر مى بیند.مصـیبت سوم از اینها بزرگتر است . عرض شد : آن چیست ؟ فرمود : هیچ روزى را به شب نمى رساند مگر این که یک منزل به آخرت نزدیک شده است، امّا نمى داند به سوى بهشت یا به سوى آتش.
در حدیث است که حضرت موسی(ع) در مناجات کوه طور،
عرض کرد: « یا اله العالمین » (ای خدای جهانیان)،
جواب شنید: « لبیک »
سپس عرض کرد: « یا اله المحسنین » (ای خدای نیکو کاران)،
جواب شنید: « لبیک »
سپس عرض کرد: « یا اله المطیعین » (ای خدای اطاعت کنندگان)،
جواب شنید: « لبیک »
سپس عرض کرد: « یا اله العاصین » (ای خدای گنهکاران)،
جواب شنید: « لبیک،لبیک،لبیک ».
حضرت موسی (ع) تعجب کرد و عرض کرد:خدایا،تو را خدای جهانیان،خدای
نیکوکاران،خدای اطاعت کنندگان خواندم یک بار فرمودی « لبیک » ولی تو را خدای
گنهکاران خواندم سه بار «لبیک» فرمودی،حکمتش چیست؟
جواب آمد:
*مطیعان به اطاعت خود،*
*نیکوکاران به نیکوکاری خود،*
*و عارفان به معرفت خود اعتماد دارند،*
*گنهکاران که جز به فضل من پناهی ندارند*
*اگراز درگاه من نا امید گردند به درگاه چه کسی پناهنده می شوند؟!*
|