مهدویت
بنام خدا
هر کدام از القاب و اسامی حضرت را اگر دنبال کنیم یکی از خصوصیات و ناظر به یک ویژگی است، بقیه الله، صاحب الامر، صاحب الزمان، ماءٍ معین، صد و هشتاد تا دویست لقب و اسم برای حضرت اینها معمولشان هر کدام یکی از خصوصیات و ویژگیها و ابعاد وجودی حضرت را بیان میکند و واقعاً هر کدام بابی است به معرفت نسبت به وجود مقدس امام زمان علیه السلام یا حتی یک شیوهی که کسی خصوصیت تمام انبیاء گذشته را ببیند. هر نبی مثلاً حضرت ایوب چه خصوصیتی داشت، تمام آن خصوصیات در این بزرگوار جمع شده است .
به قول آن مرجع عزیز تعبیر قشنگی داشت که :
امام زمان علیه السلام شبیه شیشهی عطری است که عصارهی تمام گلهای تاریخ در او جمع است،
واقعا هم همین طور است در زیارت سرداب مقدس که در مفاتیح هم آمده است یک تعبیری است که المنتهی الیه مواریث الانبیاء و الموجود لدیه آثار الاصفیاء تمام مواریث و آثار انبیاء و اولیاء گذشته در او هست. یعنی هم خصوصیات باطنی و ویژگیها و صفات باطنی انبیاء، هم میراثهای ظاهری، معجزاتشان، عصای موسی انگشتر سلیمان، پیراهن پیغمبر همه در این وجود جمع اند. در آن حدیث لوح فاطمه که انصافاً از احادیث بسیار بلند اهل بیت علیهم السلام است و در کافی مرحوم کلینی آنجا نقل کرده است و یکی از اصحاب امام صادق به نام ابوبصیر به یکی دیگر از اصحاب به نام عبدالرحمن سالم گفت: عبدالرحمن میخواهم برایت حدیثی بگویم، همین حدیث لوح فاطمه را که اگر در کل عمرت هیچ حدیثی نشنیده باشی جز همین یک حدیث تو را کفایت میکند. فسنح الا عن اهله، این را پیش هر کسی نگو مگر به اهلش حدیث بسیار حدیث بلندی است که این حدیث لوح فاطمه در واقع نامهای است از خداوند متعال به پیغمبر اکرم که پیغمبر آن را به حضرت زهرا سلام الله علیها دادند از طریق حضرت زهرا به هر حال رسیده است به دیگران. در این حدیث لوح فاطمه خصوصیات تک تک امامان معصوم، ذکر شده است وقتی میرسد به امام دوازهم امام مهدی علیه السلام تعبیر این است .
خداوند میفرماید : که من سلسلهی امامت را با فرزند عسکری که امام مهدی علیه السلام است به او تمام میکنم و تکمیل میکنم که رحمت است برای همهی عالمیان است کمال موسی عظمت و زیبایی عیسی، صبر ایوب، همه در او جمع است، آنچه خوبان همه دارند تو یک جا همه داری، واقعاً همین طور است به تعبیر دیگری که من فکر میکنم غزل حافظ شاید اشاره به همین مطلب باشد که:
حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد * * * تو را در این سخن انکار کار ما نرسد
اگر چه حسن فروشان به جلوه * * * اما کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی * * * به دل پذیری نقش و نگار ما نرسد
ادامه مطلب ...