من نوشت
اینجا کوفه است و آقایی که در ساعت های آخر حیات هنوز دل نگران مردمش است و با حال نزار سفارش های آخر را می کند.
اوصیکم بتقوى الله و نظم امرکم
شما را و تمام فرزندان و خاندانم را، و کسانى را که این وصیّت به آنها مىرسد، به تقواى الهى و نظم در کارهایتان سفارش مىکنم.
مظلومانه زیست ومظلومانه به شهادت رسید و از قرنها قبل درد شیعیانش را خوب شناخت که مثل دو بیماری مسری دامن آنها را می گیرد. یکی : بی پروایی ونترسیدن از خدا و دوم : بی نظمی و بی مبالاتی در قول ، رفتار ، در اندیشه ودر زندگی .
اهمیت نظم در زندگی را مولای ما هزارسال پیش به ما گوشزد کردند ولی کسانی که حتی نام علی (ع) را نشنیدند و بویی از اسلام نبردند خیلی بهتر از ما در زندگی خود رعایت کردند و رسیدند به جایی که امروز می بینیم .
شاید بهترین محک برای پیروان ودوستداران علی (ع) این باشد که ببینیم چقدر خدا در زندگی آنها بزرگ و (من) کوچک است ؟
و چقدر نظم و تعهد در زندگی آنها جاری و ساری است ؟
مانند رهرویی که از ورای تاریخ این وصیت مولای خود را شنید ، ترس از خدا در زندگیش جریان داشت و نظم شدیدی که مردم با رفت و آمد او ساعت هایشان را تنظیم می کردند و حتی فرزندش هم برای ملاقات با پدر باید از او وقت
می گرفت!!
او هم مثل مولایش مظلوم زیست و مظلوم به شهادت رسید .
بهشتی نام بود و بهشتی سیرت ! ملتی بود برای ملت ما و ناشناخته در میان مردم ما !