من نوشت
عرفه از راه می رسد و کاروانیان ره بسوی عرفات می برند
تنها کاروان حسین (ع) که بسوی کربلا می شتابد
حسین (ع) می رود تا کعبه دل بنا کند
و مناسکی از نو بگزارد !
می رود از سرمنزل عرفان به قربان برسد
و زمزم را شرمنده جاری فرات کند
می رود که صفا و مروه ای از نو بنا نهد
و بین الحرمین را بسازد!
که اگر خدای مهربان انسا ن را فرمود
تا به یاد ( پدری که پسر قربان نکرد)
هر سال در کنار کعبه قربان کند
و به یاد ( مادری که طفل خود را سیراب کرد)
هر سال سعی صفا و مروه کند
یاد حسین (ع) را تا ابد در قلب انسان جاری ساخت
و دل ها را به آتش عشق او شعله ور کرد !
حسین (ع) را راز هستی و روح عرفه گرداند
و پاداش حسین (ع) را مثل نماز شب
از همه پنهان کرد
پاداشی که نه چشمی دیده و نه در خاطر ی گذشته !