بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

بهار بی خزان

مذهبی - اجتماعی - ادبی

هدف زندگی

اجتماعی





یک تاجر آمریکایى نزدیک یک روستایی مکزیکى ایستاده بود که یک قایق کوچک ماهیگیرى از بغلش رد شد که توش چند تا ماهى بود!

 

از مکزیکى پرسید: چقدر طول کشید که این چند تارو بگیرى؟

 

مکزیکى: مدت خیلى کمى!

 

آمریکایى: پس چرا بیشتر صبر نکردى تا بیشتر ماهى گیرت بیاد؟

 

مکزیکى: چون همین تعداد هم براى سیر کردن خانواده‌ام کافیه!

 

آمریکایى: اما بقیه وقتت رو چیکار میکنى؟

 

مکزیکى: تا دیروقت میخوابم! یک کم ماهیگیرى میکنم! با خانواده ام خوش می گذرونم ! بعد میرم تو دهکده می چرخم! با دوستام شروع میکنیم به گیتار زدن و گشت وگذار ! خلاصه مشغولم با این نوع زندگى!

 

آمریکایى: من توی هاروارد درس خوندم و میتونم کمکت کنم! تو باید بیشتر ماهیگیرى بکنى! اونوقت میتونى با پولش یک قایق بزرگتر بخرى! و با درآمد اون چند تا قایق دیگه هم بعدا اضافه میکنى! اونوقت یک عالمه قایق براى ماهیگیرى دارى!

 


ادامه مطلب ...